فرید جهانگیر نقاشی دماوند را در فضای ایرانشهر اجرا می‌کند

۶ فروردین ۱۳۹۸
از مجموعه کوهستان، 1398، رنگ و روغن روی بوم، 585× 182 سانتی متر

گالری ایرانشهر بهار ۱۳۹۸ را با ادامه نمایش چهره‌های فرید جهانگیر و اجرای زنده نقاشی او از کوه دماوند بر دیوار شرقی خود آغاز کرد. در حین نمایش چهره‌ها، فرید جهانگیر در ساعات بدون بازدید در گالری مشغول به نقاشی بود و تجربه‌ای نادر از رویارویی با روند خلق یک اثر هنری در گالری را برای مخاطب فراهم آورد. با پایان این تابلو و اتمام نمایش «چهره‌ها» در هفته پایانی فروردین، گالری ایرانشهر نمایش مجموعه کوه‌های فرید جهانگیر را در تاریخ ۲۳ فروردین ماه آغاز می‌کند.

از مجموعه کوهستان، ۱۳۹۸، رنگ و روغن روی بوم، ۵۸۵× ۱۸۲ سانتی متر

گالری ایرانشهر در تلاش است با معرفی شایسته فرید جهانگیر به نسل جدید علاقه‌مندان هنر تجسمی و هنرمندان گستره مهارت‌ او در پرداختن به ژانرهای مختلف نقاشی را پیش روی مخاطب قرار دهد. پرتره‌های به نمایش درآمده او که بازه‌ زمانی دهه شصت تاکنون را دربرمی‌گیرد، تسلط نقاش در شیوه‌‌های مختلف نقاشی ملهم از رئالیسم، انتزاع، فوویسم، … و تلفیق این تجارب  در تابلوهای مختلف را می‌نمایاند و در نمایشگاه دوم توانایی‌های تکنیکی او در انتقال حس و تجربه طبیعت آشکار می‌شود؛ همچنین این دو نمایشگاه تاکید او به رفت و برگشت از طبیعت به آدم‌ها و برعکس را در دوران‌های مختلف فعالیت هنری‌اش نمایان می‌کند.

در دو مجموعۀ به نمایش درآمده تفاوت‌های بارزی به چشم می‌آید. در مجموعه «کوه‌ها» علیرغم تجربه‌گرایی‌های نقاشانه، آزمودن سبک‌های مختلف نقاشی کمتر دیده می‌شود و وفاداری به واقعیت مشهودتر است. حضور رنگ‌های تند و متنوع به سبب گرایش دوره‌ای جهانگیر به شیوه‌های مختلف در نقاشی چهره‌ها از ویژگی‌های اصلی این آثار است؛ درحالی‌‌که پالت رنگ‌ها مجموعه کوه‌ها محدودتر است و غالباً طیف‌هایی از آبی و بنفش را دربرمی‌گیرد. در «چهره‌ها» تاکید به زمان از موضوعات موردتوجه و اساسی به شمار نمی‌رود، مکان و زمان در اکثر آنها به طور مشخص قابل تشخیص نیست، اما در مجموعه «کوه‌ها» بیشترین توجه نقاش به نور است که نمود آن سایه‌روشن‌ها و تاکید بر زمانی مشخص از روز است و غروب و طلوع و گرگ‌و‌میش از رنگ و غلظت تیرگی‌ها و روشنی‌ها خود را پدیدار می‌کنند.

در متن مانی حقیقی در کاتالوگ این نمایشگاه می‌خوانیم: «این کوه‌ها به غیاب انسان راضی‌اند و چه بسا حضور انسان چیزی از آن‌ها بکاهد. اینجا عقربه‌های زمانی دیگر می‌چرخند،‌ زمانی که روز و شبش و دیروز و فردایش در ابدیتی یکسان و بی‌تغییر به انسان بی‌تفاوت است. جهانگیر تلاشی برای زیبا نشان دادن این تصاویر ــ زیباتر از آنچه هستند ــ نمی‌کند، کوه‌ها را وسیله‌ای برای بیان حیرتش از زیبایی نمی‌کند، چون این ارزیابی فقط از نظر ما که نگاه‌شان می‌کنیم ارزش یا معنا دارد. از نظر کوه‌ها،‌ زیبایی بی‌معنا است. همین که هستند کافی است: زیبا، نازیبا،‌ شب،‌ روز، دیروز، فردا. عظمت این کوه‌ها استوار است به این بی‌تفاوتی».

آثار فرید جهانگیر در اکثر موارد به کوه مشخصی تاکید ندارند برخی از کنار هم قرار گرفتن عکس‌ها از زاویه‌های متفاوت یک کوه و برخی از تک فریم‌ها تصویر می‌شوند که هرچند نام تک تک‌شان را نمی‌دانیم گویی هر روز در عبور از خیابان‌ها و اتوبان‌ها، تنِ کشیدۀ آن‌ها را در اطراف شهر می‌بینیم و ازاین‌رو تابلوهای فرید جهانگیر ملموس و آشنا مخاطب را به تجربه‌های روزمره‌اش از منظره کوه این‌بار در برخوردی نزدیک‌تر سوق می‌دهد. او ابتدا در ابعاد کوچکتر و در فضای باز نقاشی می‌کرد و به جای رنگ روغن از آبرنگ استفاده می‌کرد تا در هوای سرد و پیش از یخ بستن آب بتواند نقاشی‌هایش را سریع‌تر به پایان برساند. اکنون تجربه‌های او را با حسی همچون نقاشی در فضای آزاد در ابعادی بزرگ بر دیوارها مشاهده می‌کنیم، که استوار و دور از گزند انسان، دست‌نخورده و پاک گویی برای نسل‌های بعد به یادگار ثبت می‌شوند. منظره کوه‌های برفی در گذرهای مختلف نور و زمان و خالی از حضور انسان، فضاهای بکرِ محاط در سکوتی عظیم و صبور هستند که پسِ آن‌ها نگاه ستایشگر نقاش به کوه‌ در کوهنوردی‌های مداوم و طولانی‌ هنرمند نمایان است.