در دوران قرنطینه بسیاری از جنبههای زندگی ناگزیر با تعاریف تازهای روبهرو شدند. در میان آنها زمان، کلاف پیچیده و سردرگمی مینمایاند که گویی هرگز به پایان نمیرسید.
هنرمندان در دوران مشابه، پوچی، دیوانگی یا دلهره روزهای خود را چگونه منعکس میساختند و هنر چگونه به درمان، کنترل یا تسکین آنها برمیآمد؟
«ساعتهای روز» عنوان کتاب مصور لوئیز بورژوآ است. در هر صفحه تصویری از صفحه ساعت است و در کنار آن متنی نوشته شده است. به عنوان مثال در ساعت ١٩ زمان را چنین تعریف میکند: «پوچی در زمان و فضا، من به خلا نیاز دارم و باغ خالی و زیبا است. آینده من، روزهای من، همه شفاف و خالی هستند، من زمان را دارم.»
اثر دیگری که به روزها و ساعتها توجه ویژهای دارد «ماه سوم» اثر هانه داربُوِن نشانگر کار متمرکز و چارچوب مشخص هنرمند در روند خلق است. در میانه دهه ١٩۶٠ شیوهای جدید برای اجرای ایدههای خود به کار گرفت. او با استفاده از سازوکار تقویم سالانه از تاریخ روزانه (روز+ ماه+ سال) برای نمایش هر روز بهره برد و گویی در تلاشی برای مقابله با فراموشی، زمان را از گذشتن، بازمیداشت.