هَراش (قِی) یعنی بالاآوردن و بازگرداندنِ خودخواسته و آگاهانهی آنچه اسباب زحمت و مشقتِ جان است. کنشِ بروز و فراافکندنِ عامل آزارنده وقتی که دیگر پنهان ماندن یا نادیده گذاشتنش صعب و کشنده میشود.
قُدما هَراش را روشی درمانی- یَداوی برای تصفیه و پالایش بدن از سموم و اخلاط فاسد میدانستند. متدی پیشگیرانه برای آرامش و سَبُک شدن تن.
این درست همان فعل نجاتبخشیست که هنرمند از پس فرایند دردناکِ مشاهده، تجربه، درک، و پیامد آن انباشت مسئله، به واسطهی بیرون راندن و عینی ساختن آن (خلق هنر) با روح زخمی و رنجدیدهی خود میکند…