امر گشوده / سعید خاورنژاد

افتتاحیه
۸ بهمن ۱۳۹۵
اختتامیه
۲۰ بهمن ۱۳۹۵
ساعت کاری
16 تا 21

امرِ گشوده

سعید خاورنژاد

انسان در شکل حیوانی خود و در همنوایی کامل با طبیعت به حیات اش ادامه خواهد داد و آنچه ناپدید می‌گردد، انسان در معنای کُنش ها[۱] یا حالتِ سوژگی اوست. سوژه ای که به بیان فلسفیِ آن، اغلب در جایگاه قطب مخالف اُبژه مطرح بوده است. همسویی ناخواسته انسان با مسیری که در آن خویشتن را به -نحوی ذاتی- تغییر نخواهد داد، هیچگاه اصول حقیقی بنیان شناختش از جهان و از خود را دگرگون نخواهد ساخت. پس پرسش اینجاست که کارکرد یک انسان در محدوده کنش های خویش چه تعریفی می‌تواند داشته باشد؟ آیا به تعبیری هگلی، انسان تنها کالبدی بدون کارکرد[۲] خواهد بود؟ وجه تاریخی سرگذشت او نمایانگر چه می تواند باشد؟

اگر انسان در شرایطی خاص و بصورت هم زمان در جایگاه سوژه و موضوع کنش های خود قرار گیرد، آنگاه تاریخ – به ضرورت- مستلزم پایان خودِ انسان خواهد بود. در واقع اگر بپذیریم منفیتی هست که مرتبط با آن، کسی است که در موقعیت بدون کارکرد باز هم به حیات خویش ادامه خواهد داد، تنها یک پاسخ برای چنین تعبیری قابل درک است: بشر خود “منفیتی بدون کارکرد”[۳] است. چنین نظامی معرف نوعی پایان بندی[۴] در تاریخ انسان محسوب می گردد. بدین مفهوم که تکامل تاریخ مستلزم پایانِ انسان خواهد بود.

هر چند می توان چنین تصور نمود که پایان تاریخ رخدادی مربوط به آینده نیست، بلکه پیشاپیش به انجام رسیده است؛ یا اینکه بازگشت انسان به حیوانیت، از حالت (وضعیت) “امکان” به قطعیتی از پیش حاضر مبدل گردیده است؛ اما باز هم پرسش اینجاست که در برابر چنین تعبیری، انظباط دنیایی متفاخر[۵] چگونه چاره ساز نیازهای بشری خواهد بود؟ انظباطی که نافیِ داده بودگی های طبیعی-حیوانیِ بشر است و سعی دارد اثربخشی خود را با ستیزه جویی سرسختانه حاکم نماید. چنین روندی نمایانگر ارزش هایی است که تهی از هرگونه محتوای انسانی {در معنای تاریخی خود} هستند. از طرفی هیچ حیوانی “متفاخر” {تشخص ماب} نخواهد بود. از این رو هر دوران پسا تاریخی به وضوح انسانی است که در آن دوران، انسان ساحتی از تنش های دیالکتیکی خواهد بود که همواره از پیش بوسیله شکاف هایی درونی چند پاره می گردد.

با این همه، چیزهایی نیز می توانند برای همیشه در جهان باقی بمانند: مانده هایی تنها با تعبیر “باقیِ چیزها”[۶] { } و از جنس از خود بی خود شدگی. و در میان آن همه، انسانِ هوشمند در واکنش به نیازهای روحی- جسمانی خود، تا میزانی به رضایت نسبی دست می یابد که – تنها- تعریف خواسته هایش از پیرامون خود، او را خرسند نماید و نه چیزی بیش از آن. پس پرسش این است: این مانده ها چه چیزهایی خواهند بود؟ لذت انسانی و زمان چگونه به حیات خود ادامه می دهند؟ آیا اهمیتی در بقای مانده ها و نیازهای انسان در دوران پسا تاریخی خواهد بود؟

اثر هنری نیز بعنوان گونه ای لذت و نیاز انسانی در قالب جریانی نامتعارف{اگزوتیک} بیرونی، نیاز به زیستی مختص خود خواهد داشت. چنین نیازی {لذت} به لحاظ فیزیکی هیچ انطباقی با چیستی فیزیکی انسان نخواهد داشت بلکه تنها در شرایط تهی بودگی[۷] خود را نمایان می سازد. چنین مجموعه ای در دلِ خود، دچار نوعی عدم وضوح[۸] می باشد. وضعیتی که یادآور نوعی از کار افتادگیِ[۹] مطلق می تواند باشد. تمایز فیزیکی مابین انسان و لذت های بیرونیِ او مستلزم نواحی “بی تفاوت” است که در درون آن نواحی، تخصیص یا بنیان نهادن هویت هایی خاص ممکن باشد. درواقع اثر هنری حکم رخدادی بینابینی میان انسان و پیرامون او را داراست. چنین اثری در مسیر بی قاعدگیِ تبار شناختی حرکت می کند و در واقع نه جریانی قطعی، بلکه در مقابل نوعی جریانِ اجبار را به عنوان وجه ممیزه خود با دیگر پدیده ها معرفی می کند. اثر هنری نوعی “خارجِ وجود”[۱۰]است؛ مانند جنین سقط شده یا توده ی عظیمی که به سمت ناوجود  سیر می کند؛ به سمت تصویری که همچون تصویرِ نقیض[۱۱] عمل می نماید؛ شاید مانند شبکه ای باشد از نویزها و تصاویری مخدوش. انسان در چنین جهانی، خود را به خاطر “امور ناممکن” رها نمی سازد بلکه در متنِ تسلیم کردن خود به بسترِ رخدادها، می گذارد چیزها از حیث خودشان باشند. پس اثر نیز می بایست نوعی ماهیت انسانی غیر فعال شده ای را نشانه رود. مانند حالتی از عدم فعالیت شبیه اغتشاشی از تصاویر دریافتی.

نمایشگاه حاضر شامل مجموعه ای برگرفته از تصاویر مخدوشِ صفحات مانیتور و نویزهای تلویزیونی است، تصاویری پیچیده و سست که از تکرار و چیدمان متقارن تصاویر اولیه خود بدست آمده اند. این مجموعه از سال ۲۰۱۴ شکل گرفته و در سال ۲۰۱۵ تحت عنوان “TV NOISE” جایزه نخست نمایشگاه سالانه نورماندی در کشور فرانسه را به خود اختصاص داده است. عنوان نمایشگاه نیز برگرفته از کتابی با همین نام[۱۲] از فیلسوف و نویسنده شهیر ایتالیایی جورجو آگامبن[۱۳] می باشد. او در آثار پیچیده خود، اجتماعات آینده موجودات را فارغ از هرگونه هویت مورد نقد و بررسی قرار می دهد. آینده ای که در آن موجودات (بویژه بشر) تنها توسط تجربه زبان در آن سهیم خواهند بود.

مجموعه حاضر در شرایط مابین تاریکی مطلق و روشنایی قابل ارایه است. این شرایط معرف وضعیتی است که مخاطب را مدام در حالت توانایی (بینایی / دیدن) و عدم تواناییِ (نابینایی / ندیدن) خود نسبت به وضعیت پیرامونش قرار می دهد. و از طریق تحریک قوای حسی(دیداری)، بیننده  را به ساحت اثر دعوت می نماید. ساحتی که به واسطه فرآیند تکرار (رفت و آمد) از دل تصاویری که تا حدی غیرمنتظره به نظر می رسند ایجاد شده است.

آشنایی با هنرمند این نمایشگاه

سعید خاورنژاد

آثار هنری این نمایشگاه