تقریرگاه / امید حلاج

افتتاحیه
۶ اسفند ۱۳۹۴
اختتامیه
۲۷ اسفند ۱۳۹۴
ساعت کاری
16 تا 21

نگاهی به نقاشی‌های امید حلاج

میلاد رستمی

آثار امید حلاج در نمایشگاه «تقریرگاه» ادامه فضای شناخته‌شده ذهنی اوست و حاصل تعلیق‌های متبحرانه هنرمند در مرز میان دوگانه‌هایی چون خیال و واقعیت، رویا و هوشیاری‌ست. حلاج در پی تصویر کردن لحظه‌هایی ازلی و ابدی‌ست که هم نشانه‌های جهان آشنای ما را در خود دارد و هم شکلی از شروعِ پیدایش چیزها یا تبدیل شدن موجودات به یکدیگر را به ذهن می‌آورد. انسان در کار او حضوری گاه پررنگ دارد اما این نقش در بیشتر کارها کلیدی نیست و آدم‌های کار او از هر زمانی ناتوان‌ترند. انسان در بیشتر کارها قربانی‌ست و یا در حال تقلایی بی‌فایده دیده می شود و یا زیر دست‌وپای حیوانات مانده و یا میان گیاهان گرفتار شده است. در این جهان خیالی انسان از جایگاه قدرت به پایین کشانده شده و برهنگی او نیز نشانی از بی‌دفاعی اوست. حلاج نشانه‌های جنسیت را از بدن‌ها محو می‌کند تا مفهوم انسان و جایگاه آن در نقاشی‌ها مورد توجه قرار گیرد و نه اشاره‌هایی که اندام برهنه با خود به‌همراه می‌آورد. انسان‌های او گاه چنان گرفتار باتلاقی از گیاهان و دیگر جانداران‌اند که به حاشیه‌ای ناچیز از جهان تصویر رانده می‌شوند. کار حلاج انسان را نه در بهشت و نه در هنگامه آخرالزمان، که گرفتار در جهانی شلوغ و مبهم نشان می‌دهد و فضایی اسطوره‌ای یا آیینی دارد، بی‌آنکه داستانی مشخص را روایت کند و یا نشانه‌ای دقیق از آیین و اسطوره به ما دهد. در حقیقت او از دل خودانگیختگی نقاشانه و تخیل سرشارش جهانی ذهنی را در برابر بیننده می‌گذارد و با آگاهی هر نشانه‌ای که بخواهد ما را به نتیجه‌ای آشنا و قطعی برساند محو و در زیر عناصر پرشمار کارش مدفون می‌کند.
رویدادهای غریب بخش مهمی از کارهای حلاج را شکل می‌بخشند و این مورد به واسطه‌ تخیل تصویری و امکانات نقاشی رنگ‌وروغن ایجاد می‌شود. در یکی از کارها شاخه درختی زمین اُریب را شکافته و تولد یا بیرون زدگی یک چیز تازه را نمایش می‌دهد. یا در کاری دیگر گویی تمام هستی از دل کُره‌ای بیرون می‌ریزد و در همین هنگام، میمون و انسان با سلاح‌های اولیه‌شان در حال تهدید دیده می‌شوند. حلاج در این هنگامه‌ی نخستین جبر و اختیار انسانی را همتراز می‌بیند و اولین تهدید را سرآغاز سِیری می‌‌داند که در نهایت او را قربانی عمل اول خود می‌کند. این چیزی‌ست که در کار او میل به نزدیک شدن به اولین حس‌ها، نخستین رویدادها، و آغازین گام‌های شکل گیری مفاهیم و موضوعات را به تصویر می‌کشد. در کاری دیگر سر یک قوچ جای سر انسان قرار گرفته و در حال ریختن آب از کوزه به روی زمین است. این اشارات اسطوره‌ای در کار او وجهی تازه به خود می‌گیرند و چنان در رخدادهای دیگر ترکیب می‌شوند که نمی‌توان از آنها برداشتی دقیق داشت.
گیاهان نقش مهمی در تصویرگری حلاج دارند و علاوه بر ایجاد فضایی مبهم و خیالی، پیوند زیباشناختی جذابی بین عناصر تصویر ایجاد می-کنند. اما رویش آنها در جای‌جای تصویر نه به مثابه امری رهایی‌‌بخش و زیبا که شکل‌دهنده حس بیگانگی نقاشی‌ها و دیگر موجودات آن است. این گیاهان با وجود ظاهر آشنایی که دارند با رنگ سفید و طیف‌های خاکستری می‌آمیزند و انسان را در خود می‌بلعند. حیوانات نیز گاه در نقش قربانی و گاه در نقش تهدیدکننده ظاهر می‌شوند اما اغلب از عمل خود آگاه نیستند و در چرخه کارهای حلاج به عناصری بدل می‌شوند که رویایی ذهنی را می‌سازند که می‌تواند به جهانی ورای نظم کنونی تفسیر شود. تکنیک‌های نقاشی ایرانی در جاهایی از کارهای او دیده می¬شود و گاه ساختار معماری نیز آشنا به نظر می‌آید اما تمامی این اشارات با ظرافت انجام شده است و مانند دود شمع در دست پسرکِ یکی از کارها با شکل پرچم همان کار هارمونی معناداری را می‌سازد. قلم‌گیری این کارها در ساختار نقاشی حل شده است و مانند یک عنصر تحمیلی به‌نظر نمی‌آید همچنین میراث تصویری هنر ایرانی را در بافتی مشابه اما امروزی به کار می‌گیرد. اگرچه در بسیاری از منظره‌های سلطان محمد (و یا دیگر نگارگران ایرانی) نیز دقیق شویم چیزی از آشوب جهان حلاج را در آنها باز خواهیم یافت.

آثار هنری این نمایشگاه