خانه » Exhibitions » حذر / ژاله طالبپور
آن زمان که در امر ساخت توانا باشی، دستاَت برای انتخاب نقطهای متفاوت از آنچه تا آن لحظه بودهای فراهم خواهد بود. ساخت به معنای چیرگی تکنیکی و تسلط بر متریال.
در واقع، خالق، به شکلی خودخواسته حصارِ خود را پاره میکند و به خارج از حدود تواناییهای همیشهاش پا میگذارد. این اتفاق نزدیک به نادر است و قوای خطرپذیری فرد را طلب میکند. چرا که میتواند شکست در دستیابی به قلهای بلندتر از قبل را به دنبال داشته باشد. میتواند عدم جلب نگاه مخاطب را با خود بیاورد و از همه مهمتر میدان قیاس را بین آنچه بود و آنچه که هست، باز کند.
در مجموعهی اخیرِ ژاله طالب پور، اتفاقی اینچنین افتاده است. اگر سیر آثار او را دنبال کنید گوشههایی از همهی تجربیات ساختیِ وی را در تصاویر حاضر میبینید. گرایشی که به وضوح در این تصاویر خودنمایی میکند، ارادهی خالق برای دوری از بازنمایی است. آنچه رخ میدهد تنها اشارهای به دور از کلیدمعناهای کهنه به تجمع انسانی است. در هم تنیدگی با تاکید زیاد، ارجاعات نوستالژیک و خاطرایی تصاویر را تحت تاثیر قرار میدهد و مانع از ایجاد احساس خوشایند دیدن فلان تصویر تاریخی میشود. این امتزاج، معلول دیگری هم دارد و آن تبدیل آدمها به لکههاست، شاید چنان که خاطرهی یک فرد چون لکهای در ذهن ما تاثیر گذاشته است. لکهها اما آبستره و کمابیش بی شکلاَند. من از دل همین لکهها عُلقهی خالق را به ایجاد وضوح در جزئیات دریافت می کنم، اما همزمان تصاویر به من میفهماند که حدود این وضوح چون قبل نیست و خودداری فراوانی در این بازتابیِ واقعیت صورت گرفته است.
فکر میکنم احتیاجی برای اشاره به فضاهای خالی و خلا ناشی از آن نیست. در حقیقیت فضا و اتمسفر در این تصاویر هیچ سازندهای جز همان لکههای انساننما ندارند. آدم ها از محیط خود جدا شدهاَند و دیگر زمان و مکانشان مشخص نیست. این ایجادِ برش در آن چه بدان تاریخ میگوییم، شاید مهمترین بخش خلق این تصاویر بوده است و البته که تاریخ لزومن مشمول قدمت نیست، چه، مخاطب میتواند تخیل کند که، کدام یک از آدم ها زنده یا کدام یک مرده اَند!
ژاله در این آثار، از خود و از آنچه به آن تواناست حذر کرده است تا وجهی نادیده را دستکم برای خویش آشکار کند.
آیدین خانکشی پور
مرداد نودو شش