خانه » Exhibitions » مجسمه های مهدی شیراحمدی ۱۴۰۱
ماخولیای تزئین
پیشینه مجسمههای مهدی شیر احمدی به حکمتِ “باریک اندیشی” (یا همان “اندیشهی تزئینی” به مثابه رشتههای تخیل) در فرهنگ ایرانی اسلامی باز میگردد. تخیلی که چارچوباش بر یکی از مولفههای اصلی هنرهای ایرانی یعنی هندسه استوار است. اندیشهی تزئینی در این قلمرو که غایتاش را در کتابآرایی ایرانی میدید توانست خط و نقطه را تا باريكترين حد ممکن برای استقرار تعادل روحي انسان روزگارش پیش برد. پس بيدليل نيست براي رسيدن به اين مكانِ سخت باريك، انسان ایرانی به ريزترين عناصر تزئینی اتكا كند، چرا که این تعادل از توان و یا قدرتی بر میخواست که تنها در این پهنه و در این حیرت تزئین آشكار ميشد. چنان میزانی از تخیل باریک كه تماشگر را به شگفتی وا دارد، نتایج چنین نگرشی در طول قرنها از صنایع ظریفه گرفته تا کتاب آرایی ایرانی به وضوح آشکار است.« دلمشغولی هنری به شگفتی و حيرت در منابع مربوط به نقاشی حديثی مكرر است. مثلا شاهزاده ترك – گوركانی محمد حيدر دو غلات ( 958-905 ه. ق ) در ذكر نقاشان برجسته اواخر عهد تيموری، قلم نيكوی شاه مظفر را «صاحب چنان ظرافت و بلوغ » دانسته است« كه چشم ناظر را خيره كند »، مهارت حيرت آور مولانا محمود مصّور را، كه صفحهی ظريفی برای سلطان حسين بايقرا ساخته بود، چنين وصف كرده است:« هفت سال در آن رنج برد و چنانش باريك ساخت كه هر بندرومی آن بر قدر نيم نخود است… » و یا دوست محمد در ديباچهاش بر مرقع بهرام ميرزا در ( 951 ه. ق ) نوشته است، « اگر صورتی سزاوار حيرت نباشد، به قلم آلودن نيرزد »… از تلنبار اين سنت ذهنی است که تزئين در این فرهنگ چنین شأنی مییابد، رشتههای باریکی که راه را برای دست يافتن به رویای «سرشت كامل»یا همان « انسانِ کامل» در این تمدن گشود… اما این جهان و این رشتههای تخیل تا سده یازدهم خود را کشاند و از آنجا رفته رفته از هم پاشید و دست آخر فرو ریخت …
حیرت آثار مهدی شیر احمدی در نبود «حیرتِ تزئین» این گذشتهی تاریخی آغاز میشود، به یک معنا، درست جایی که تزئین تماما گذشتهاش را از دست داده است. با این آگاهی، شیر احمدی در کارگاه خود به طورجنون آسایی مشغول شکل دادن به رشتههای باریک خاتم است در هیئت مجسمه، باریکههای از چوب و استخوان را کنار هم مینشاند در قاموس تزئین اما نه تزئینی، جورجو آگامبن میآورد: گذشته تنها در این ساحت میتواند به درونمایهی امر نو ( هنر معاصر) بدل شود…وقتی هر آنچه متعلق به گذشته است کارکرد خود را از دست داده باشد، با گذشتهی خود بیگانه شده و حقیقت یا همان اعتبارش را از کف بدهد، در این فقدان، حاضر کردن و باز گشتن به گذشته ( و به تمامی عناصر از کار افتادهاش ) بازگشتی ماخولیایی ست… آگامبن می آورد؛ « شناخت امر نو تنها در ناحقیقت امر کهنه میسر میشود…» آثار مهدی شیر احمدی را به زعم من باید از این دریچه دید، خواند و بررسی کرد….
محمد پرویزی