خانه » Exhibitions » وارهول نجاتم داد / خسرو حسنزاده
هنر برای خوشی
هلیا دارابی
پیکر انسانی، جز مواردی معدود، همواره بر پهنۀ نقاشیهای پرشمار و غالباً بزرگاندازۀ خسرو حسنزاده سیطره دارد. اما این راوی پرنشاط هنر معاصر ایران را بیشتر شمایلساز باید دانست تا پرترهنگار. ابعاد آثارش، برشی که از پیکره برمیگزیند، همراهی پرتره با محتوای تصویری نمادینی که متعلقات و زیستجهانِ سوژه را بازمیتابانند، و کیفیت دانهدار چاپ سیلکاسکرین، همگی خصلتی یادمانی به این آثار میبخشند که در آثار اولیۀ هنرمند ریشه دارد، و در جعبههای هوشربایش با عنوان کلی «سفارش پذیرفته میشود» به اوج میرسد.
کیفیت یادمانی و تقدیسشدۀ این تکچهرهها، و همراهی سوژهها با صور خیال آرمانیای که برگرفته از رویاها، خاطرات یا رخدادهای مهم زندگیشان است، ریشه در اشتیاق صادقانه و رویاهای قهرمانانهای دارد که از همان ابتدا با انگیزه نقاشی کردن در خسرو حسنزاده عجین است. در آثار اولیه سوژهها همراهاند با نوشتارهایی در شرح احوالشان، نقشمایههای تزئینی بر دیوار و چادر و لباسشان، یا انگارههایی پیوسته با باورهایشان. همچنین نقاشی از چهرههای شهیدان که در دوران جنگ مشغلۀ او بود، در ایجاد این گرایش بیتاثیر نبوده است. او چندی بعد چهرۀ دوستان و خانوادهاش را در هیأتی یادمانی در مجاورت لاله، تسبیح، شمایل معصومین یا الگوهای اسلیمی در ابعادی بزرگ ترسیم کرد. بعد از آن بود که این رویه در مجموعۀ «تروریست» که ثبت یادمانی و پرابهت تصویر خود و خانوادهاش بود، به کمال رسید.
امروز، پس از گذشت سه دهه از آن نخستین نقاشیها، اندی وارهول، چهرۀ پیشتاز پاپ آرت امریکا که انگارههای زندگی روزمره، تبلیغات و کالاهای مصرفی و ستارهها را به پهنۀ بوم نقاشی و دیوار گالریها و موزهها آورد، بر عرصۀ این مجموعه حکمروایی میکند. حسنزاده این مجموعه را ادای دینی میداند به هنرمندی که رسانۀ مورد علاقهاش، یعنی چاپ سیلکاسکرین را در عالم هنر بر کشید. وارهول در تجربۀ هنریاش همواره از دیگران -ستارهها یا اشیای مصرفی- شمایل ساخت؛ و حسنزاده اکنون، پس از قهرمانان محبوب مردم چون تختی، گوگوش، گاندی و ام کلثوم، از وارهول شمایلهای متعدد، و جعبهای یادمانی-امامزادهوار- ساخته، و به عبارتی، فرمانروای مقتدر هنر پاپ را -که عمری را به پایِ ازآنِ خودسازی ستارهها گذراند تا کیش شخصیت و ستارهسازی را در عالم هنر نهادینه کرد- در شیوۀ شخصی و آشنای خود، از آن ِخود کرده است.
خسرو حسنزاده معتقد است که جامعه مصرفی ایران امروز همان شرایطی را تجربه می کند که وارهول در دهه شصت میلادی که سوپها را ساخت، شاهدش بود. مصرفگرایی سیطرهای عام، فراگیر، و آشکار یافته و کالاها مهمترین تصاویر مسلط بر اذهان ایرانیان امروزند. دکانهای محلی و تجارتهای بومی پیوسته افت میکنند و در فروشگاههای بزرگ زنجیرهای بلعیده میشوند. از سوی دیگر، پیشبینی وارهول دربارۀ امکان مشهور شدن همۀ افراد، امروز با سلطۀ شبکههای اجتماعی مجازی به تحقق پیوسته؛ اما زمان این شهرت نیز به شدت تقلیل یافته، و مهمترین دستاوردهای یک عمر فعالیت، چون برقی آنی در میان سیل تصاویر، اخبار و جملات قصار گم میشود.
از حیث تکنیک، این مجموعه خلاصهای از تجارب هنری خسرو حسنزاده را در خود جمع کرده است. او استعدادی خاص در ترکیبی جادویی از تصویر عکاسانه و رفتار نقاشانه دارد؛ برخوردی سهل و ممتنع که با چیرگی تمام و خبرگی حسادتبرانگیز، پردههای چاپ سیلکِ مبتنی بر عکس را با افزودن قطعات کلاژشده و کاربستِ جسورانۀ رنگماده به نقاشیهایی جذاب و گیرا تبدیل میکند. چیدمان و کلاژ امکانات شایان توجهی در اینگونه آثار به همراه آورده است. مجالِ جابهجایی بریدهتصویرها، بطریها و قوطیها، و دیگر مواد تصویریِ محبوبِ وارهول، فرصتهای تازه و متنوعی برای خلق از طریق تلفیق و تالیف به دست داده و ترکیبهای رنگارنگ، با حال و هوایی شوخطبعانه، چهرۀ مرموز و عبوس و در عین حال خجولِ هنر معاصر را دمبه دم به بازی گرفته است.
وارهول که در احاطۀ انگارههای موردعلاقهاش چون مریلین، کوکاکولا و جعبههای صابون بریلو تصویر شده- انگارههایی پیشاپیش مشهور که او به شمایلهای جمعی مدرن تبدیل کرد و در حکم مواد تصویری هنرمندانه به کرسی نشاند- حالتی مضطرب و معذب دارد. نگاه زاویهدارش با اضطراب بیننده را مینگرد و دستهای در هم فشردهاش –که ناشیانه بطری سوپی را میفشارند- از پایینتنهاش محافظت میکنند. چهرۀ مسلط مریلین، سرنمون مدرن اغواگری، در ابعادی بزرگتر و لبخند کلیشهایاش بر لب، همچون خورشیدی تابان از پشت پیکر مردی در حال طلوع است که زندگی جنسی مشخصی نداشت.
حسنزاده از بیست سال پیش، زمانی که در «تجربه ۷۷» به چهار هنرمند دیگر پیوست، با تجربۀ هنر اجرایی و چندرسانهای آشنا است. او در آنجا بهخوبی از موقعیت مکانی اتاقها برای برقراری نوعی خاص از ارتباط بین دو مجموعهی کارش (زندگی درونی و بیرونی) استفاده کرد. در اینجا نیز او در کنار آثار ترکیب مواد، قالب چندرسانهای «جعبه» را خلق کرده، که هرچند در هنر مدرن و معاصر از دوشان تا کورنل سابقه دارد، در اینجا آن را بیشتر ملهم از جعبههای مقابر شهدا، حجلهها، و ویترینهای مغازههای محلۀ هنرمند، با مانکنها و کلاهگیسهایشان، میتوان دانست.
زندگی سرشار و پرماجرایِ خسرو حسنزاده و نقشآفرینیهای متعددش، در مقام میوهفروش، سرباز جنگ، بازیگر، روزنامهنگار، و نقاش حرفهای جهانی، شمایلی یگانه از خود وی ساخته است. اما او، بیرون از این شخصیتها، با شوری کاستیناپذیر ،از همان دم که به جهان هنر راه یافت و این رسانه را در چنگ خود دید، مستقیم، سیال و با راحتیِ حسرتبرانگیز هر موضوع ملموس و هر تجربۀ زیستۀ خود را در قاب تصویر به بند کشیده است؛ خواه موضوعات اجتماعی کلان چون جنگ و تنفروشی، و خواه اسطورهسازیهایی چون پردههای پهلوانی، یادمانهای خانوادگی یا شمایلسازی و از آنِ خودسازیِ قهرمانان مردمی؛ و اینجا، ستارۀ رازآلود آسمان هنر پاپ: اندی وارهول.