دوران قرنطینه دوران آغاز پروژههای جدید و متنوع برای بسیاری از هنرمندان در سرتاسر جهان بود. آخرین مجموعه آثار ژانگ هوآن هنرمند چینی ساکن نیویورک واکنشی به تجربه او از همهگیری ویروس کرونا است. در این مجموعه نقاشی او با دنبال کردن اخبار مربوط به شیوع بیماری و آمار مرگ و میر ناشی از آن به گونهای در پی یافتن تعادلی معنوی بوده است و در این راستا خاطرهای نقل میکند: «مرگ معشوق من است. هر زمان که به تبت میرفتم ذهنم دچار وهمی غریب میشد و در خیالات ژرفی فرو میرفتم. شاید به دلیل جغرافیای فلات تبت این منطقه چنین مسحورکننده است. همواره آرزو میکردم آسمانش، این باغ اسرارآمیز را دفن کنم و در رویا کرکسهای بیشماری بدن و روح مرا به بالاترین نقطه آسمان میبردند. مسیر مرگ در میان نفسهاست و این انقلاب به تناسخی میماند. در این فرآیند فرد تراژدی از مرگ تا تولد را تجربه خواهد کرد و سرانجام باز متولد خواهد شد.»
کسانی که دوستشان داریم و آنانی که ما را دوست دارند، کسانی که میشناسیم و کسانی که نمیشناسیم همه بر این زمین زندگی کردهاند اما کره زمین در عالم هستی همچون گرد و غبار معلق در آفتاب است؛ چیزی شبیه به رویا، توهم، حباب، سایه، بی آغاز و پایانی.
آیا هنوز با خودِ ناچیزمان درگیریم؟ آیا هنوز شادی را در آمد و شد دنیای مادی جستجو و گم میکنیم؟ انرژی جهان ناشی از عشق است، از غبار معلق در آفتاب.
(نقاشیهای این مجموعه الهام گرفته از اخبار و داستان روزهای آخر زندگی افراد مختلف مبتلا به بیماری کووید١٩ است.)