بیشتر چیزهایی که به نظر ما طبیعی میرسند، دستپخت سرمایهداریاند، در واقع ما با این باور بزرگ میشویم که روابط بازار سرمایهداری طبیعیتر و تردید ناپذیر تراز هر چیز دیگر در طبیعت است.
جان بلامی فاستر
زمان با شتابی که ماحصل وضعیت معاصر ماست به تاخت میتازد و ما نیز همپای آن در ماراتن نفسگیر تولید و مصرف انبوه پیش میرویم! سرخوشانه برای مصائب پیشرویمان دلخوش به راهکارهایی موقت و ناپایدار هستیم، با پیش انگاشتههایی تغییر ناپذیر که ادامه مسیر را در همان کوره راه پیشین ممکن کند. چنین به نظر میرسد که سطح جراحت ارتباط ما با طبیعت(که تا حال حاضر بیش از توانش تامین کننده خواستههای معقول و نامعقول ما بوده) عمیق و عمیقتر میشود و ما بیش از آنکه درصدد ترمیم باشیم لابهلای تمامی جراحتهای زمین هر آنچه که نامطبوع و منتهی به ترومای جمعی ما خواهدشد دفن میکنیم تا از نظر دور شود، هر چند که مساله کماکان بر سر جای خود باشد. نومیدانه تصور میکنم که در آیندهای نامعلوم میزبان چنین جشن ماتمی باشیم شاید بی آنکه کسی برایمان مویه کند! آنچه که از طبیعت ستاندهایم بهایش شاید تنها انقراض مان باشد.